با شکست مذاکرات چهارروزه طالبان و پاکستان در استانبول، تنش میان دو کشور به مرحله تازهای از رویارویی لفظی و تهدیدهای آشکار نظامی رسیده است. اسلامآباد از طالبان خواسته بود که علیه تحریک طالبان پاکستان (تیتیپی) عملیات آغاز کرده و این گروه را بهطور رسمی سازمان تروریستی اعلام کند؛ درخواستی که کابل آن را رد کرده و موضع گرفته است که تیتیپی «مسئلهای داخلی» پاکستان است. همین اختلاف بنیادین، بهظاهر فنی، در واقع نشاندهنده شکاف عمیق میان دو نگاه به مفهوم امنیت مرزی و مسئولیت دولتها در برابر گروههای مسلح است.
وزیر دفاع پاکستان، خواجه آصف، پس از شکست این گفتوگوها، در اظهاراتی بیسابقه طالبان را به «نابودی کامل» تهدید کرد و گفت برای این کار حتی نیاز نیست بخشی از تسلیحات کشورش به کار گرفته شود. او با اشاره به کوههای تورهبوره و تاریخ جنگهای گذشته گفت تکرار صحنههای فرار طالبان برای مردم منطقه «تماشایی» خواهد بود! در مقابل، سخنگویان طالبان هشدار دادهاند که اگر پاکستان به خاک افغانستان تجاوز کند، پاسخ کوبنده و مشابه دریافت خواهد کرد. این نبرد لفظی، فضای سیاسی منطقه را متشنجتر از همیشه کرده و از احتمال درگیریهای مرزی خبر میدهد.
اسلامآباد در هفتههای اخیر تلاش کرده است حمایت ترکیه و قطر را برای اعمال فشار بیشتر بر طالبان جلب کند. وزیر اطلاعات پاکستان، عطاالله ترار، گفته که کشورش بارها از طالبان خواسته تعهدات خود در توافق دوحه را عملی کند، اما «رژیم طالبان» به حمایت از تروریستهای ضدپاکستانی ادامه داده است. او تأکید کرده که صبر پاکستان پس از تحمل تلفات سنگین به پایان رسیده و همه گزینهها برای دفاع از مردم خود روی میز است.
در سوی مقابل، طالبان میگویند هیچ گروهی اجازه ندارد از خاک افغانستان علیه کشورهای دیگر استفاده کند و پاکستان نباید مشکلات داخلی خود را به کابل نسبت دهد. سخنگوی وزارت داخله طالبان، عبدالمتین قانع، در واکنش به تهدیدات پاکستان گفت: «درست است که ما اتم نداریم، مگر ناتو نداشت؟ آمریکا نداشت؟ بیست سال جنگ کردند و شکست خوردند. ملت افغانستان در برابر هیچ قدرتی سر خم نکرده است.»
واکنشهای دو طرف نشان میدهد که شکاف میان کابل و اسلامآباد دیگر صرفاً امنیتی نیست، بلکه به سطح سیاسی و حیثیتی ارتقا یافته است. طالبان در تلاشاند تصویر خود را بهعنوان نیرویی مستقل و حاکم بر سرنوشت کشور تثبیت کنند، در حالیکه پاکستان از زمان تسلط طالبان بر کابل، انتظار نفوذ و هماهنگی بیشتری از آنها داشت. ناامیدی از این انتظار، اسلامآباد را به مسیر تهدید و اجبار سوق داده است.
پاکستان نیز درگیر بحران داخلی و فشار فزاینده افکار عمومی است. حملات تیتیپی، بهویژه در ایالت خیبرپختونخوا، دولت اسلامآباد را وادار کرده تا برای نمایش اقتدار، لحن تهاجمیتری بگیرد. اما تاریخ نشان داده که مداخله نظامی در خاک افغانستان، حتی در مقیاس محدود، میتواند پیامدهایی فراتر از پیشبینیهای اولیه داشته باشد.
شکست گفتوگوهای استانبول ضربهای به امیدهای منطقهای برای شکلگیری چارچوب مشترک مبارزه با تروریسم بود. بیاعتمادی میان دو کشور، فضای فعالیت برای شبکههای مسلح را گستردهتر میکند و احتمال درگیریهای پراکنده مرزی را افزایش میدهد. اگر این روند مهار نشود، احتمال ورود بازیگران ثالث از هند گرفته تا چین و کشورهای غربی برای بهرهبرداری از آن بالا خواهد رفت.
در نهایت، بحران تازه میان طالبان و پاکستان آزمونی برای بلوغ دیپلماسی دو طرف است. طالبان میکوشند استقلال سیاسی خود را حفظ کنند، اما واقعیتهای اقتصادی و ژئوپلیتیک چنین امکانی را دشوار میکند. پاکستان نیز اگر به جای تعامل واقعگرایانه، مسیر تهدید را ادامه دهد، ممکن است بار دیگر در همان باتلاقی فرو رود که خود زمانی در شکلگیریاش نقش داشت. آینده این منازعه وابسته به آن است که کدام طرف زودتر ضرورت گفتوگوی مسئولانه و منافع مشترک منطقهای را درک کند.
✍️ رضا صالحی








