در پی درگیریهای اخیر میان طالبان و پاکستان، این پرسش بهصورت جدی مطرح شده است که آیا ایالات متحده آمریکا در حال استفاده از این بحران برای وادار ساختن طالبان به پذیرش بازگشت حضور نظامی خود در افغانستان است؟ بهویژه اینکه گزارشها و نشانهها حاکی از آن است که واشنگتن بار دیگر به دنبال احیای نقش استراتژیک پایگاه هوایی بگرام است؛ نقطهای که روزی مرکز ثقل عملیات ناتو و آمریکا در افغانستان بهشمار میرفت.
ناتوانی طالبان در برابر پاکستان
جنگ کوتاه اما پرتنش میان طالبان و پاکستان، بار دیگر نشان داد که طالبان با وجود در اختیار داشتن میلیاردها دلار تجهیزات نظامی بهجا مانده از آمریکا، هنوز فاقد زیرساختهای لازم برای یک نبرد تمامعیار است. این گروه نه از سامانههای پدافند هوایی مؤثر برخوردار است، نه نیروی هوایی مجهز به جنگندههای مدرن دارد و نه ساختار نظامی منسجمی که بتواند در برابر ارتشهای کلاسیک منطقه مقاومت کند.
در مقابل، ارتش پاکستان با بهرهمندی از نیروی هوایی پیشرفته، تجربه جنگهای پیشین با هند و دسترسی به شبکه اطلاعاتی گسترده در افغانستان، نشان داد که از برتری نظامی و اطلاعاتی چشمگیری برخوردار است. توان پاکستان در رهگیری و سرنگونی جنگندههای هندی در گذشته، و قدرت هدفگیری مواضع دقیق در داخل خاک افغانستان، نشان میدهد که این کشور در صورت تداوم درگیری، میتوانست رهبران طالبان و زیرساختهای اصلی آنها را بهطور کامل تحت فشار قرار دهد.
چرا پاکستان با طالبان درگیر شد؟
تحلیلها درباره چرایی آغاز این درگیری متفاوتاند. برخی ناظران بر این باورند که حمایت پنهان طالبان از گروه «تحریک طالبان پاکستان» (TTP) و همچنین پناه دادن به عناصر شورشی و تجزیهطلب در مناطق مرزی، عامل اصلی تنش بوده است. در سوی دیگر، برخی تحلیلگران بر این باورند که این درگیریها در واقع بخشی از یک سناریوی بزرگتر بودهاند؛ سناریویی که پشتپرده آن، منافع استراتژیک ایالات متحده نهفته است.
بگرام؛ نقطه طلایی در بازی ژئوپلیتیکی جدید
پایگاه هوایی بگرام برای آمریکا تنها یک فرودگاه نظامی نیست؛ بلکه مرکز کنترل و نفوذ بر جغرافیای حساس آسیای جنوبی است. موقعیت بگرام در نزدیکی مرزهای چین، پاکستان، ایران و هند، آن را به یکی از ارزشمندترین نقاط ژئوپلیتیکی جهان بدل کرده است. بازگشت به بگرام، به معنای بازگشت واشنگتن به قلب تحولات اوراسیا و نظارت مستقیم بر پروژه «کمربند و جاده» چین خواهد بود.
چهار سال پیش، آمریکا در شرایطی شتابزده افغانستان را ترک کرد، اما اکنون بهنظر میرسد که تصمیمگیرندگان در واشنگتن متوجه پیامدهای راهبردی آن خروج شدهاند. از همین رو، افزایش فشارهای سیاسی، نظامی و حتی روانی بر طالبان میتواند بخشی از برنامهای باشد برای آمادهسازی زمینه بازگشت آمریکا به بگرام، ولو در پوشش همکاریهای ضدتروریستی یا توافقهای امنیتی محدود.
آمریکا و نیاز به بازگشت میدانی
در افغانستان امروز بیش از بیست گروه تروریستی و شبهنظامی فعالاند؛ از داعش خراسان گرفته تا شبکههای قاچاق سلاح و مواد مخدر. برای واشنگتن، نظارت صرفاً هوایی و پهپادی بر چنین شبکهای کافی نیست. آمریکا نیاز دارد بار دیگر بهصورت میدانی در خاک افغانستان حضور یابد تا هم این گروهها را کنترل کند و هم در مواقع لازم از برخی از آنها بهعنوان ابزار فشار منطقهای استفاده نماید.
از این منظر، میتوان گفت که جنگ اخیر طالبان و پاکستان نه تنها یک منازعه مرزی ساده نبود، بلکه در سطحی عمیقتر، بازتاب فشارهای ژئوپلیتیکی آمریکا بر طالبان برای واگذاری تدریجی بگرام و باز کردن مسیر بازگشت واشنگتن به افغانستان است.
نتیجهگیری
طالبان در این جنگ بهروشنی دریافت که در برابر ارتش منظم و مجهز پاکستان توان چندانی ندارد. همین واقعیت ممکن است این گروه را متقاعد کرده باشد که در مواجهه با قدرتهای بزرگتر مانند آمریکا، چارهای جز عقبنشینی تدریجی ندارد. طالبان میداند که بدون حمایت ضمنی غرب و بدون دریافت کمکهای مالی و سیاسی بینالمللی، حکومتش در کابل بهسرعت با بحران مشروعیت و فروپاشی داخلی روبهرو خواهد شد.
بنابراین، احتمال دارد طالبان در ماههای آینده، تحت فشار مستقیم یا غیرمستقیم ایالات متحده، به نوعی توافق ضمنی برای واگذاری پایگاه بگرام یا اجازه حضور مشاوران و نیروهای آمریکایی در آن منطقه تن دهد. این امر، اگر رخ دهد، به معنای آغاز مرحلهای جدید از رقابت ژئوپلیتیکی در افغانستان خواهد بود؛ مرحلهای که ممکن است تعادل قدرت در کل منطقه آسیای جنوبی را دگرگون کند.
مارا در تلگرام دنبال کنید
✍️سید محمد محمدی








