پس از سقوط بشار اسد در سوریه، امیدهایی میان مردم شکل گرفت که کشور وارد مرحلهای تازه از آزادی و بازسازی خواهد شد. با این حال، روی کار آمدن ابومحمد جولانی و تثبیت قدرت گروههای شبهنظامی همچون هیئت تحریرالشام، نه تنها آرامش را به همراه نیاورد، بلکه زمینهساز بیثباتیهای جدیدی شد. ساختارهای دولت مرکزی فروپاشید و بحران مشروعیت در میان اقوام و گروههای مذهبی عمیقتر شد.
یکی از پیامدهای مستقیم این تحول، افزایش حملات اسرائیل به خاک سوریه بود. اسرائیل با هدف جلوگیری از شکلگیری هرگونه تهدید نظامی در مرزهای شمالی خود، تمامی زیرساختهای دفاعی و تسلیحاتی برجایمانده از ارتش سوریه را نابود کرد. در نبود یک ساختار دفاعی مقتدر، سوریه به حیاط خلوت قدرتهای منطقهای و جهانی بدل شد؛ جایی که هر نیرویی میتواند بیهزینه دخالت کند.
در این میان، اقلیتهای مذهبی همچون دروزیها که همواره در حاشیه سیاست رسمی دمشق قرار داشتند، تحت حکومت جولانی احساس تهدید کردند. بخشی از این جمعیت در جنوب سوریه و بخشی دیگر نیز در اسرائیل ساکناند. حمایت تلآویو از این گروهها، عملاً زمینه را برای پروژه تجزیه جنوب سوریه فراهم کرده؛ پروژهای که در چارچوب طرح دیوید، هدفش جداسازی مناطقی از خاک سوریه و تضعیف پیوندهای هویتی عربی است.
در چشماندازی وسیعتر، این تحولات را باید در قالب طرح خاورمیانه جدید تحلیل کرد؛ الگویی که در آن قدرتهای جهانی و منطقهای درصدد کوچکسازی کشورها برای مدیریت آسانتر و کنترل شدیدتر آنها هستند. بر اساس این منطق، تجزیه کشورها به واحدهای قومی و مذهبی کوچکتر، ضمن کاهش قدرت مقاومت، مسیر سلطه ژئوپلیتیکی را برای غرب و اسرائیل هموار میسازد.
در نهایت، تضعیف ایدئولوژیهای مذهبی و سیاسی در خاورمیانه، بهویژه آنهایی که حول محور مقاومت یا استقلالطلبی شکل گرفتهاند، از طریق ابزارهایی همچون تکنولوژی، نظارت هوشمند، رسانهسازی و جنگ شناختی دنبال میشود. مردم منطقه، بیآنکه خود بدانند، به سمت نوعی نظم جدید سوق داده میشوند؛ نظمی که در آن اقوام پراکنده، دولتها ضعیف و جوامع تحت مراقبت مداوماند و این، چهره نوین استعمار در قرن بیستویکم است.
✍️ سیدجمیلکاظمی، رئیس خبرگزاری اتحاد
تلگرام اتحادنیوز را دنبال کنید
اینستاگرام اتحادنیوز را دنبال کنید
فیسبوک اتحادنیوز را دنبال کنید








