تحلیل سردبیر، جنگ در خاورمیانه؛ از جنگ ایدئولوژیک غافل نشویم!
✍️سید محمد محمدی
جنگهای جهانی اول و دوم، نظامیگری و استفاده از تسلیحات نظامی کارایی خاص خودش را داشت، ولی در کنار آن یکی از ابزارهایی که موفقیت برای طرفی کسب میکرد، جنگ ایدئولوژیکی بود. بهطور مثال آدولف هیتلر یکی از مهمترین ابزار موفقیتاش، همین جنگ ایدئولوژی بود و مدام در گوش نازیها زمزمه میکرد که آنها برترین و بالاترین انسانها در روی زمین هستند و…
بههمین صورت در طول سالیان گذشته، از این نوع جنگ با قرائتها و شیوههای مختلفی کارگرفته شده است. در چند دهه گذشته، غرب در رأس امریکا در کنار نظامیگری و خوی امپریالیستی، جنگ ایدئولوژی را نیز علیه کشورهای مختلف و مخصوصا خاورمیانه آغاز کرد که دو هدف را از این طریق دنبال میکند.
ایدئولوژی اسلام امریکایی
نخستین هدف، نمایش دو نوع چهره از اسلام بوده است.
اسلام امریکایی: به این معنا که آن عده از کشورهای اسلامی که روابط حسنه با امریکا و غرب دارند و فرمانبردار شان هستند، کشور صلحدوست و خوبی هستند که شرط و شروطی ندارند و کاملا مورد تایید و تمجید میباشند. در بحث فرهنگی، کشوری مثل عربستان سعودی که کنسرتهای عجیب و غریبی را در اطراف خانه خدا برگزار میکنند و در بحث سیاسی مثل ترکیه که از زوایای گوناگون امریکا را یاری کرده و حتی در قضیه فلسطین نیز با آنکه در ظاهر حامی فلسطین است، ولی در واقعیت روابط تجارتی و سیاسی نیکی با اسرائیل دارد.
ایدئولوژی اسلامِ خشن
اسلام خشونت و جنگ: این نوع اسلام از نظر غرب به کشورهایی گفته میشود که مخالف هرگونه مداخلهگری و اشغالگری امریکا و غرب هستند و در مقابل جبهه غرب قرار گرفته اند. البته روش کارسازی را نیز برای تقویت این هدف به کار بسته و با تقویت و حمایت از گروههای افراطی و تکفیری در کشورهای اسلامی خاورمیانه، جلوهسازی خود را به اعلان میگذارد که بله! اینها پیرو دین اسلام هستند که خشونت و جنگ پایههای آنرا شکل میدهد. البته این جنگ خیلیها حساب شده و دقیق است و در کنار تبلیغات سیاسی، خوراک اجتماعی نیز دارد و بیشترین تمرکز آن روی نسل جوان است تا افکارش را سمت و سو دهد.
تلاش برای محو مقاومت
هدف دوم، هدف قراردادن ایدئولوژی مقاومت در خاورمیانه است. این یک واقعیت غیرقابل انکار است که امریکا حامی و پشتیبان اصلی رژیم اسرائیل میباشد و با تمام توان تلاش دارد تا با استفاده از ابزارهای گوناگون، مانع فروپاشی این رژیم گردد. غزه یا لبنان وقتی توسط جنگندههای اسرائیل بمباران میشود، این بمبها یا توسط امریکا داده شده و یا هم با پول امریکا و غرب خریده شدهاند. در واقع توطئههایی که امریکا و غرب بر علیه خاورمیانه راهانداخته است، سبب شد که افکارعمومی در کشورهای اسلامی و خاورمیانه متوجه دسیسهها شوند و روز به روز مقاومت قدرتمندتر و وسیعتر گردد.
وقتی کودک فلسطینی در مقابل سرباز اسرائیلی رجزخوانی میکند و شعار آزادی سرزمینش را سر میدهد، غرب تلاش دارد همین ایدئولوژی را از بین ببرد. وقتی کشوری مثل ایران در برابر جنایتهای رژیم اسرائیل میایستد و تسلیحات قدرتمندتری را در برابر این رژیم رو میکند، امریکا تلاش دارد همین مقاومت را هدف قرار دهد و به جوانان ایرانی یا لبنانی یا افغانستانی این را تبلیغ کند که ایران جنگطلبی میکند و مخالف هرگونه صلح و آرامش در منطقه است. در حالیکه در یکسال و چند ماه گذشته، رژیم اسرائیل بیش از 45 هزار فلسطینی بیگناه را قتل عام کرده، ولی صدایی از غرب و امریکا بلند نشد که بگوید این خلاف صلح و آرامش جهانی است. برعکس هرزمانی که شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه آتش بس در غزه را تصویب کرد، همه کشورها موافق بودند، ولی امریکا مخالفت نمود و آنرا وتو کرد.
در واقع باید گفت که جنگ غرب و هدف قراردادن ایدئولوژی در خاورمیانه، هدفمند و حساب شده است. این جنگ بیشتر از هر کسی یا چیزی، نسل جوان را هدف قرار داده است تا انگیزه مقاومت را از بین ببرد و با ارائه تصویر نادرست، خاورمیانه را جهنم و غرب را بهشت روی زمین نشان دهد. همانطور که یادآوری شد، این جنگ غرب با استفاده از ابزارهای گوناگون جریان داشته و دارد که از بحث فضای مجازی گرفته تا نشرات رسانهای و فرهنگی ادامه داشته است.
به عنوان یک شهروند و سیاستمدار افغانستان در پایان سخنان این نکته را اشاره میکنم که کشورهای مسلمان، جوانان شیعه و ملتها نباید از جنگ فرهنگی غافل شوند. عقاید جوانان نباید به انحراف کشانده شود و تحت تاثیر جوّی که غرب درست کرده، قرار بگیرد. در این بخش باید سرمایهگذاری شود و تولیداتی پخش و نشر شود که چهره واقعی غرب و دسیسههایی که در جریان است را بهنمایش بگذارد و این یکی از موثرترین راههای مقاومت فرهنگی در برابر غرب میشود.